سلام .....
دلم می خواد بگم مستم ، که هستم ...
بگم من شیشهء غم رو شکستم .....
دلم می خواد تو این عمری که دارم ...
برونم من غم و از روزگارم .....
دلم می خواد صدای خنده هامون ...
بپیچه باز تو گوشای خدامون .....
دلم می خواد بخونیم از دوباره ...
بگیم اینجا زمستونم بهاره .....
دلم می خواد تو این حالی که دارم ...
بازم سر روی شونت من بذارم .....
دلم می خواد با این حال خرابم ...
بگم یارب بسه ، بس کن عذابم .....
" ه.م غروب "
نظرات شما عزیزان:
میبینم که روز به روز به بداهه سرایانتان اضافه میشه
ولی نمیدونم چرا این بداهه ها برام آشناس پاسخ:سلام ... شاید این ها رو هم قبلا شنیده باشید ؟
ولی نمیدونم چرا این بداهه ها برام آشناس پاسخ:سلام ... شاید این ها رو هم قبلا شنیده باشید ؟
آینه ..باران
ساعت11:16---18 شهريور 1391
سلام ..زیبا و دلنشین خواندمتان ..
فی البداهه در پاسخ ترانه ..چند بیتی آمد..برایتان ارسال میکنم ...
موفق باشید
یا حق پاسخ:سلام ... شما همیشه من رو شرمنده می کنید ، ممنون از توجه و بداههء زیباتون .....
فی البداهه در پاسخ ترانه ..چند بیتی آمد..برایتان ارسال میکنم ...
موفق باشید
یا حق پاسخ:سلام ... شما همیشه من رو شرمنده می کنید ، ممنون از توجه و بداههء زیباتون .....